« اَلسَلامُ عَلَیکِ یا اَیَتُهَا اَلشَهیدَة »
«السَّلامُ عَلَيْكِ يَا بِنْتَ حَبِيبِ اللّٰهِ...»
دوش دیدم که غریبانه علی می گریید
در غم فاطمه، کفو ازلی، می گریید
دوش جبریل همی نوحه گری سر می داد
اشک هایش خبر از سوره ی کوثر می داد
عرش با خاک مطهرش تیمم می کرد
آسمان سجده کنان فاصله را کم می کرد
ناگهان عمر شب قدر به پایان آمد
باز شب بود سحر،ظلمت و عصیان آمد
ماه نه، بدر تمام آسمان را کشتند
علت خلق تمامی جهان را کشتند
او فقط آمده تا منجی دنیا باشد
تا جهان تا به ابد عاشق زهرا باشد
و اگر نه چه نیازی ست که اینجا باشد
چون که او جایگهش سایه ی طوبی باشد
دود آتش به همه جای جهان می پیچد
آه چاه است که در گوش زمان می پیچد
پس ضریح حرم آن گل بی خار کجاست
"ای نسیم سحر آرامگه یار کجاست"
🖊 زهرا كوكب
🖋 مهدیه سادات موسوی خصال
❁••❁✧═┅ألـلَّـهُـمَــ عَـجِّـلْ لِـوَلـیِـکْ ألْـفَـرَج┅═✧❁••❁
✧═┅ 1400/10/16 ┅═✧
|